عادت میکنم به داشتن کسی


و سپس نداشتنش...


به بودن کسی و سپس نبودنش...


عادت میکنم...اما...


فراموش نـــــــه...



  .•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•


 

همبازي قديم!


چشم نگذار...


آنقدر دورم كه با شمردن همه ي


اعداد هم پيدايم نميكني


.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

چـه شـد "مـاه ِ مـن"؟


مـیبینم کـه خورشـید شـده ای



و بـرای دیـگران مـیتابی..!


 
.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•


فقط باش….


همین که هستی کافیست…!


دور از من…..!


بدون من….!


چه فرقی میکند؟؟؟

 

.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

گـفـت :بگـو ضـمـایـر را

گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مَــن مــَن


گـفـت:فــقـط مــن ؟



گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد . . .


.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•


چندان هم دور نیستی


فقط به اندازه ی یک "نمیدانم"


از من فاصله گرفته ای


آری، "نمیدانم" کجایی

.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•


خيـــــــــلي حرف است


که تو هــر روز در گلويت،


خاري کُشنده احساس کني


براي کسي که


"بداني"


حتّي يک بار در عمرش


به خاطرِ تو بغــض هم نکرده است...!






چقدر کم توقع شده ام



نه آغوشت را می خواهم



نه یک بوسه نه دیگر بودنت را..



همین که بیایی



و از کنارم رد شوی کافیست



مرا به آرامش می رساند….



حتی اصطحکاک سایه هایمان…



کافیست